مثنوی پژوهی گرفتار حلقه بسته تکرار است
به گزارش اخبار مشروح، استاد کریم زمانی معتقد است: کار شرح نویسی و گزارش بیت به بیت مثنوی به صورت نثر در حال حاضر به حدّ افراط و ابتذال رسیده و تبدیل شده است به نوعی بساز و بفروش، و تفنن و آزمایش طبع!
به گزارش خبرنگاران به نقل از ایبنا استاد کریم زمانی، شارح و مولانا پژوه عصر ما با توضیحی که بر مثنوی مولانا نگاشت، مثنوی را به خانه ها برد و از حیطه اهل تخصص خارج کرد و پلی زد میان اهل تخصص و علاقه مندانِ غیرمتخصص. لذا توضیح جامع مثنوی مولانا، هم مرجع تحقیق استادان و دانشگاهیان است و هم عموم علاقه مندان از آن بهره مند می شوند. این توضیح تا کنون بیش از پنجاه بار چاپ شده است. اثر دیگر او میناگر عشق است در توضیح موضوعی مثنوی معنوی که تا به امروز هفده بار چاپ شده است. این اثر در ترکیه به زبان ترکی استانبولی ترجمه شده و توسط انتشارات Karatay Academy ترکیه در تیراژ پنج هزار نسخه منتشر شده است. کتاب دیگر او توضیح کامل فیه مافیه است. این توضیح به گونه ای نوشته شده که غیر متخصصان نیز از آن به آسانی بهره مند می شوند و دهمین چاپ آن اخیرا منتشر شده است. اثر دیگر ایشان بر لب دریای مثنوی است که با عنوانْ گذاری های مربوط و مناسب، درک مقاصد مثنوی را برای خوانندگان آسان نموده است. آخرین اثر ایشان توضیح دیوان شمس است که جلد اول آن منتشر شده است، به بهانه انتشار این کتاب گفت وگویی با ایشان انجام دادیم که در ادامه می خوانید.
- آقای کریم زمانی در ابتدا بفرمایید کار تازه چه دارید؟
فعلا در حال ویرایش توضیح جامع مثنوی هستیم که به زودی دفتر اول و دوم آن با ویرایش جدید منتشر خواهد شد. همچنین جلد دوم توضیح دیوان شمس را نهایی می کنیم. یعنی در حال بازبینی هستیم.
- توضیح دیوان شمس در چند جلد تمام می شود؟
در هشت جلد. جلد اول، حکم کلید و مرجع دارد، چون بسیاری از توضیحات پیرامون نمادها و اصطلاحات در همین جلد اول آمده است و لذا از جلد دوم به بعد با همان حجم، شمارِ غزلیاتِ مورد توضیح و تفسیر، بیشتر خواهد بود. بنابراین، آغاز این کار مهم است و مهم این نیست که آیا بنده آن را به خاتمه می رسانم یا نمی رسانم. مهم این است که ما در حد ظرفیت خود الگویی به دست داده ایم، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید، ولی باید ببینیم از آستین تقدیر چه بیرون می آید، و نصیبهء مقدّر چه باشد.
- خالق مثنوی ترین مثنوی
اما کتاب دیگری که سال ها پیش فراهم نموده بودیم و بنا بر دلایلی به چاپ نسپرده بودیم، نامش نوآوری های مولانا در تمثیل سازی است. منظورم از تمثیل در این کتاب، تمثیل ها و قصه هایی نیست که مرحوم استاد فروزانفر به انجام رسانده اند. خیر، اصلا ارتباطی به آن کتاب ندارد. بلکه منظور ما تمثیل هایی است که جرقّه وار و صاعقه آسا از آسمان ذهن و ضمیر مولانا جهیدن گرفته و هامون تاریک موضوعات انتزاعی، کلامی، فلسفی، عرفانی و روانشناختی را روشنی بخشیده است. این تمثیل ها کاملا از جنس زندگی روزمرهء مردم است. از محیط واقعی، آدم ها، حیوانات و اشیای رایج گرفته شده است. این نوع تمثیل سازی مربوط می شود به حِدّت ذهنی و سرعت انتقال شگَرف و شگفت آور مولانا. مگر نمی بینید که مَثَل های رایج در کتب کلامی، فقهی، فلسفی، منطقی و صرفی و نحوی، همه به صورت توارث از سابقین به لاحقین رسیده است! چون ابتکار در تمثیل فقط از ذهن های چالاک بر می آید. که مثلا مولانا آدم خودشیفتهء مغرور و نمک نشناس را به سبد تشبیه می کند و می گوید:
آن سبد خود را چو پر از آب دید
کرد استغنا و از دریا بُرید!
شما وقتی سبد را در حوضِ آب می اندازید بلافاصله فضای سبد از آب پر می شود و سبد خیال می کند که این همه آب، از خودِ اوست! اما کافی است که سبد را از حوض جدا کنید، آن وقت است که سبد، خالی می شود. آدم های نمک نشناس هم همیشه ولیْ نعمت خود را فراموش می کنند! این دسته از تمثیلات تا جایی که اطلاع داریم، هنوز مورد بررسی قرار نگرفته و کاری است تازه و نو. ما نزدیک به سیصد تمثیل از این دست را در یک جلد فراهم آورده ایم و قرار است از طرف انتشارات علمی منتشر شود.
- از عالم مولاناپژوهی و مثنوی پژوهی چه خبر؟
در عرصه مثنوی پژوهی و مولاناپژوهی تکرار مکرّرات و نردبان تراشی وجه غالب است! ما در سال های دور آمدیم توضیح جامع مثنوی معنوی را نوشتیم تا فهم مثنوی برای همگان آسان شود و اما این کتاب را فقط به عنوان یک پلّه از نردبان به شمار آوردیم و نه بیشتر! و امید داشتیم که دیگران که از ما لایق تر و آماده ترند بیایند و هرکدام به سهم خود پلّه ای روی پلّه قبلی بگذارند و این نردبان را تا آسمان بالا ببرند، ولی متاسفانه چنین نشد! و الآن غالبا عرصه مثنوی پژوهی گرفتار حلقه بسته تکرار مکرّرات و پخته خواری است و کارِ نو و درخوری دیده نمی شود الّا ما شذَّو نَدَر!
وقتی توضیح جامع مثنوی معنوی بنده درآمد جناب دکتر مجتبی بشردوست، استاد فاضل دانشگاه، گفت: با این توضیح، پرونده توضیح بیت به بیت خاتمه یافت، حالا باید از افق های دیگر در مثنوی پژوهش کرد (نقل به مضمون از کتاب ماه ادبیات آن سال ها) زیرا توضیح جامع مثنوی معنوی با بررسی در شروح سخت و مبهمِ کُهن، فهم داده های سخت و عالمانه و ثقیلِ قدما را آسان کرد و در اختیار عموم قرار داد.
از آن روز تا کنون از متخصص و غیرمتخصص، همه از آن بهره مند شده و می شوند. این توضیح همانطور که عرض کردم فقط یک پلّه از نردبان بود و نه بیشتر! اما به مصداقِ معمّا چو حل گشت آسان شود، بعضی ها با خواندن این توضیح، تازه افتادند به جاده توضیح نویسی و تکرار مکرّرات و نردبان تراشی! از آن به بعد تألیف توضیح بیت به بیت مثنوی یکی پس از دیگری با عناوین مختلف راه افتاد در حالی که نیازی به این کار نبود. ولی باید گفت که کار توضیح نویسی و گزارش بیت به بیت مثنوی به صورت نثر در حال حاضر به حدّ افراط و ابتذال رسیده و تبدیل شده است به نوعی بساز و بفروش، و تفنن و آزمایش طبع! و جالب تر هم شنیدن بعضی از این دعاوی است.
یکی می گوید 10 سال است و دیگری می گوید 20 سال است و آن دیگری می گوید 30 سال است که در آثار مولانا غوطه ورم! که البته این سخنان فقط به درد گرم کردن مجلس می خورد!
اخیرا کتاب هایی پیرامون مولانا و مثنوی منتشر شده، مانند کتاب ملت عشق انتشارات ققنوس و کتاب نردبان آسمان نشر نو. نظرتان را درباره این دو کتاب بگویید. ملت عشق جزو کتاب های ذوقی و عاطفی و احساسی است ولی در شمار کتاب های تحقیقی نیست و نمی شود به آن استناد کرد.
اما نردبان آسمان کتابی است از آقای محمد شریفی، که گزارشی است منثور از مثنوی، با ویراستاری آقای محمدرضا جعفری. تکیه عمده این آقایان، توضیح جامع مثنوی معنوی بنده بوده است. و ایشان در مقدمه خود مرقوم فرموده اند که در پدید آوردن کتابشان مدیون توضیح جامع مثنوی کریم زمانی اند. خب همین جا باید گفت ای برادر عزیز! استفاده کلان و غیرمتعارف که موجب مدیونی می شود نیازمند هماهنگی و اطلاع نویسنده و ناشر است، آن هم جهت رعایت مسائل اخلاقی و حقوق فرهنگی، ولی این قواعد بدیهی رعایت نشده است. اگر قصد بر این است که چکیده ای از هفت جلد توضیح مثنوی بنده فراهم شود بدیهی است که حق تلخیص و چکیده نویسی متعلق به نویسنده و ناشر است، نه هر کس که از گرد راه می رسد. ایشان حتی اگر به شناسنامه توضیح بنده نگاهی می انداختند به این حقوق واقف می شدند، زیرا در آنجا صریحا اینگونه کارها منع و غیرقانونی اعلام شده و در صورت لزوم آن را مشروط به اجازه کتبی از نویسنده و ناشر نموده است. بدیهی است که مهم کشف معنی است که در توضیح جامع مثنوی معنوی آشکارا آمده است. ما منطق، مفهوم، تفسیر و بعضا تأویل متن مثنوی را با تکیه بر کثیری از شروح معتبر و کثیری از منابع تکمیلی دیگر، به زبان ساده آورده ایم و نیز لغات و انواع تعبیرات و اصطلاحات فقهی، فلسفی، کلامی، عرفانی و توضیح آیات و احادیث، همه و همه را مشروحا بازگو نموده ایم، برای این آقایان دیگر چه می ماند!؟ جز اینکه بکوشند تا حد امکان واژگان را تغییر دهند که این کار هم کار سختی نیست و از یک دانشجوی باسواد و کتاب خوانده نیز برمی آید.
با این حال ایشان در مقدمه کتاب خود فرموده اند: کوشیده ام معنی و مفهوم نهفته در هر بیت را دریابم و آنگاه آن را به زبانی روشن بیان کنم. برادر عزیز کدام معنیِ نهفته!؟ معانی در توضیح جامع مثنوی در برابرتان آماده و حیّ و حاضر بوده است! که به قول اهل فن، این کار، مصداقِ تحصیلِ حاصل است!
همان طور که عرض کردم توضیح جامع بنده فقط یک پلّه از پلّکان های نردبان مثنوی پژوهی است و نه بیشتر، حالا اگر ما هزاران نردبانِ یک پلّه ای بتراشیم و آنها را کنار هم ردیف کنیم، حتی به بالای بام یک آلاچیق و آلونک هم نخواهیم رسید، تا چه رسد به آسمان! اگر استعداد و شوق کار هست بهتر و بلکه ضروری است که دست از کارهای تکراری و پخته خواری برداشته شود و کارهایی صورت گیرد که خلأی را پر کند و باری از دوش فرهنگ و ادب برداشته شود.
عرایض اصلی را گفتم و اما در حاشیه و فرع بحث عرض می کنم که تورّقاً در کتاب نردبان آسمان به مواردی برخورد کردم که تعجب مرا برانگیخت. مثلا همان کلمه ای که در توضیح جامع مثنوی، غلطِ چاپی است، همان غلط را در کتاب ایشان هم دیدم آن هم نه یک بار، بلکه هم در دفتر اول و هم در دفتر دوم در دو حدیث متفاوت، و آن کلمه جُحر است به معنی لانه درندگان و حشرات و گزندگان، که اشتباهی در توضیح ما حُجر آمده یعنی هر دو غلط چاپی کتاب ما عیناً در کتاب ایشان هم در همان جاها در هر دو دفتر آمده است!
و تعجب دیگر آنکه در همه متون مثنوی و شروح متأخرین، ابیات با شماره آمده است تا کارِ یافتن ابیات آسان شود اما در کتاب ایشان هیچ ردپایی از شماره ابیات وجود ندارد و لذا اگر کسی بخواهد متن این کتاب را با متن مثنوی و نیز هر یک از شروح مثنوی مقایسه کند به چنان سختی و سرگشتگی دچار می شود که از خیر آن می گذرد و عطایش را به لقایش می بخشد. نیز جناب ایشان در پاورقی ها توضیحاتی از باب مزید فایده آورده اند که ای کاش مآخذ این توضیحات را هم ذکر می کردند، مثلا توضیح تنقیح مناط در دفتر ششم، از توضیح جامع مثنوی برداشته شده بی آنکه بگویند این توضیح از توضیح جامع مثنوی است. عدم ذکر مأخذ بدین معنی است که این مطلب را خودم کشف نموده ام! در حالی که زحمات دیگران را به حساب خود واریز کردن کار پسندیده ای نیست. همینطور موضوع غرانیق در دفتر ششم، موضوع دَقّ الحصیر در دفتر دوم، موضوع کافِ کوفی در دفتر ششم، موضوع توبهء نصوح و احادیث آن در دفتر پنجم، موضوع فقهی و عرفانیِ الاُذُنان در دفتر ششم و مواردی دیگر که فرصتی دیگر می طلبد.
جناب شریفی در مقدمه نردبان آسمان مرقوم فرموده اند عبارات داخل پرانتز که با کلمه بخوان آغاز می شود به نوعی تعبیر یا تفسیر گفته مولاناست با توجه به مضمون کلی و قبل و بعد کلام. اگر هرکس این بخوان بخوانهای ایشان را با توضیح جامع مثنوی مقایسه کند، واقعیت امر را درخواهد یافت.
- در خاتمه، یک سوال ذهنم را مشغول نموده که دوست دارم نظر شما را نیز بدانم، عده ای معتقدند لقب رومی برازنده مولانا نیست، نظر شما درباره اطلاق لقب (رومی) بر مولانا چیست؟
هیچ ایرادی ندارد. چون این لقب را قبل از غربی ها و اروپایی ها، محققان و عالِمان مسلمان درباره مولانا به کار می بردند و پس از آن بود که در میان غربی ها این لقب، رایج شد. جغرافی دانان و مورّخان و کلّاً علمای ما، منطقه آناتولی را که شامل ترکیه و اطراف می شود به نام سرزمین (روم) می شناختند، از این رو طبیعی بود که به مولانا (رومی) بگویند، چون مولانا از آغاز نوجوانی در آنجا مقیم بود. در قدیم هر کس چند سال در دیاری اقامت می کرد، او را به همان شهر و دیار منسوب می داشتند، بنابراین بنده هیچ مسئله ای و ایرادی در اطلاق لقب (رومی) به مولانا نمی بینم.
منبع: همشهری آنلاین